از هر دری سخن

گشت زیبایت صفای دلم گردید زمانی که از خود و بودن خود رمیده بودم . اندیشدن به تو آرام می سازدم .

از هر دری سخن

گشت زیبایت صفای دلم گردید زمانی که از خود و بودن خود رمیده بودم . اندیشدن به تو آرام می سازدم .

خدایا شکرت

سلام دوستان عزیزم .


منو بخاطر نبودنم ببخشید .راستش ذیگه نه مغز کار می کنه ، نه دست می نویسه و نه...


نمی دونم این چه حکمتیه چه سریه ؛ درست وقتی فکر می کنی همه چی آروم شده ، زندگیت داره روال عادیش رو


پیدا می کنه، درست همون موقع یهو یه خبری بهت می دن که انگار دنیا رو سرت خراب شده .


واقعا موندم تو کار خدا .یعنی درکش برام مشکله ...


خدایا بازم شکرت...