وقتی تو یه قمار همه چیزت رو از دست میدی سعی میکنی گران بها ترین چیزت رو بزاری وسط تا بلکه بتونی از دست رفته هات رو بدست بیاری و امان از وقتی که آدم عشقش رو به عنوان ودیعه بزاره وسط شاید اون رو هم از دست بده و اینجاست که آدم باید از خودش بپرسه در کدام قسمت از زندگی فراموش شدم ؟
چیزی فراموش نشده است
این رسم زندگیست
سلام .
و چرا این رسم باید نصیب ما شه؟؟؟
ممنون از حضورت .
وقتی تو یه قمار همه چیزت رو از دست میدی سعی میکنی گران بها ترین چیزت رو بزاری وسط تا بلکه بتونی از دست رفته هات رو بدست بیاری و امان از وقتی که آدم عشقش رو به عنوان ودیعه بزاره وسط
شاید اون رو هم از دست بده و اینجاست که آدم باید از خودش بپرسه در کدام قسمت از زندگی فراموش شدم ؟
سلام .
اونی که قمار میشه احساسه نه هوس .
ممنون از حضورت .
زندگی قصه ی فراموشی است


بوسه ی باد به چراغ و خاموشی است
زتمنا و عشق رفته بر باد است
مرده ی گور ومرگ و بیهو شی است
(فی البداهه)
درود بر بانو مهستی مهر و ذاکر دل
سلام .
ممنون از شعر زیبایتان .
این دل زهجر یار، پای شکسته را ماند

اندوه دارد و رها ، مسافر ِ خسته را ماند
درها به روی دلم همگی باز و اما باز
گردقرون گرفته ، در کهنه بسته را ماند
ازشادی زمانه مپرس ، بیگانه باشدم
گر مرغ دل ، پرنده ی رسته را ماند
بازار بی رونقی ام ،نماد کساد و رکود
برگشت خورده دل بی بهاء سفته را ماند
(کوروش)
سلام
به راستی در کدام قسمت از زندگی فراموش شدم؟؟
ممنون ازت بخاطر شعر زیبات.