از هر دری سخن

گشت زیبایت صفای دلم گردید زمانی که از خود و بودن خود رمیده بودم . اندیشدن به تو آرام می سازدم .

از هر دری سخن

گشت زیبایت صفای دلم گردید زمانی که از خود و بودن خود رمیده بودم . اندیشدن به تو آرام می سازدم .

کاش برایت ...

برای من تو نیست شدی

درست از زمانی که

بوی ادکلنت گران شد و

کفش و لباس هایت مارک دار

بوی خیانتت

فضای خانه ی دلم را

پر کرده

چقدر دلم می گیرد

وقتی به یاد می آورم

که در غروب پاییزی سرد

برایت نوشتم :

روی دیوار قلبم

قاب عکسی از مهربانی هایت آویختم

تا همگان بدانند

دلم پر است از خوبی های تو . . .

 

کاش هرگز برایت نمی سرودم . . .   

هرگز . . .  

افسوس . . .

 

 

                             

نظرات 6 + ارسال نظر
آذز جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:30 ب.ظ http://su-su.blogfa.com

ممنون از رای سفیدت

[ بدون نام ] جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:18 ب.ظ

سلام
شرمنده به خدا !
سوتی بوده !
اومدم دوباره کامنت بزنم که نظر رو نوشتم اما گفت کد اشتباهه
من رفرش کد رو زدم اما کد عوض نشد!!
من هم یه خورده حس (اون آدمایی که سوتی میدن ) رو داشتم فکر کردم بهتره متواری شم !
........................
مطلبی که نوشتی زیبا بود و غم انگیز !

ممنونم عزیزم . فک کنم سوسوهستی . دیگه نظرت رو ثبت کردم و آدرست رو پیدا کردم . خوش اومدی

قندک شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:05 ق.ظ

سلام و درود فراوان بر مهستی عزیز این مرغ عشق پر شکسته.دلم گرفت.نمیدانم آیا موافقی که نفرین به صیاد کنیم؟!

درود بر قندک میرزای عزیز که دورادور جویای احوالش بوده ام .
شما را نمی دانم ولی نفرین بنده هم برای هر کس به دعایی پر منفعت بدل می گردد . سپاس از حضور پر مهرت

الیاس شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:00 ب.ظ http://persianfreewe2.blogfa.com/

درود مهستی
من که نمی دانم برای که یا چه بگویم یا بنویسم
چون از هر کسی یه جور ضربه خوردم
آه بودن چه دردناک است...

سلام بر دوست گرامی الیاس عزیز
لطف نمودید . اما شما هم از کسی بنویسید که بیش تر دلتان را به درد آورد . تا اینگونه تا حدودی انتقام سال ها سکوتتان را بگیرید .
برای گرفتن انتقام از هر کس و هر چیز حاضرم کمکتان کنم . ( شوخی بود . باور نکنید )

کوروش شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:18 ب.ظ http://www.korosh7042.com

کاش میشد تا دلی را زیر پا
چون ته سیگار خود خاموش کرد

تا دگر هرگز هوای دیگری
در سر ارد ،صاحبش بی هوش کرد

زاستی دل را گناهی نیست . هست؟
انکه من را اینچنین در جوش کرد؟

چاه دل پر عمق و زخمش کهنه شد
می شود این زخمها روتوش کرد

الغرض بانو مهستی شاد باش
بهر دل کس را نباید سوش* کرد

*سو=شکایت

خدمت دوست عزیز آقا کوروش :
شاید حق با شما باشه . ولی دل خانم ها خیلی نازکه .
بر فرض شکسته ای رو بند زد آیا یاد و خاطره ی شکستن هم را می شود بند زد؟؟؟

کریم شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:32 ب.ظ http://moshaver8990.blogfa.com

سلام وب قشنگی داری دلم نیومد ازش رد بشم موفق باشی منظرتم

مایلی لینک کنیم

سلام دوست گرامی .
از لطفتان ممنون . شما را لینک خواهم کرد .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد